جدول جو
جدول جو

معنی کیف داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کیف داشتن
(زِ خوَدْ / خُدْ شُ دَ)
نشئه داشتن. (ناظم الاطباء). دارای نشئه بودن چیزی. نشئه داشتن. (فرهنگ فارسی معین) ، مسرت و شادمانی آوردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کیف داشتن
خوش گذراندن، نیک گادن دارای نشئه بودن چیزی نشئه داشتن
تصویری از کیف داشتن
تصویر کیف داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کینه داشتن
تصویر کینه داشتن
دشمنی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار داشتن
تصویر کار داشتن
دارای شغل و کار بودن، مشغول کار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش داشتن
تصویر پیش داشتن
پیشکش کردن، تقدیم کردن، مقدم داشتن، در حضور داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دِ نَ / نِ دَ)
دشمنی به دل داشتن. حقد در دل داشتن. عداوت و بغض از کسی داشتن:
چو دیندار کین دارد از پادشا
نگر تا نخوانی ورا پارسا.
فردوسی.
کین مدار آنها که از کین گمرهند
گورشان پهلوی کین داران نهند.
مولوی.
رجوع به کین دار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیر داشتن
تصویر گیر داشتن
گیر داشتن کاری. سد و مانعی در راه آن ایجاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویر داشتن
تصویر ویر داشتن
هوس داشتن میل مفرط داشتن اشتیاق داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک داشتن
تصویر نیک داشتن
نیکو تعهد و نگاهداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میل داشتن
تصویر میل داشتن
گراییدن کشیده شدن نیازیدن کامستن علاقه داشتن تمایل داشتن: (صریحا بمردم میگوید که حضرت شاه میل بمذهب تسنن دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطف داشتن
تصویر لطف داشتن
خوشرفتاری داشتن، مهربانی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیفیت داشتن
تصویر کیفیت داشتن
کیف و نشئه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیک داشتن
تصویر کشیک داشتن
نگهبان بودن پاسدار بودن: (خود در حرم اقامت نموده کشیک میداشتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار داشتن
تصویر کار داشتن
مشغول کاری بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرف داشتن
تصویر شرف داشتن
آبرو و عزت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش داشتن
تصویر پیش داشتن
بحضور بردن، عرض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین داشتن
تصویر کمین داشتن
کمین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم داشتن
تصویر کرم داشتن
دارای کرم بودن، موذی بودن، اذیت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
Slant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
incliner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
傾く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
להטות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
기울다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
miring
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
झुकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
kantelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
倾斜
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
przechylać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
нахиляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
neigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
наклонять
دیکشنری فارسی به روسی